مانياد منمانياد من، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

مامان و نی نی

چکاپ هشتم

دیروز یعنی بیستم تیر برای بار هشتم و معاینه ماه هشتم راهی مطب دکتر شدیم خواهر و برادر گلم هم باهامون اومدن.. ساعت 5 نوبت داشتم ولی اینقد شلوغ بود که باورکردنی نبود ساعت 7 نوبتم شد داشتم هلاک میشدم....بالاخره مثه همیشه معاینات روتین انجام شد 1 کیلو اضافه کرده بودم فشارم خوب بود دکتر با لبخند بهم گفت کمتر از دو ماه مونده منم کلی خوشحال بعدش سونو کرد گفت همه چی خوبه و  پسرمو نشونم داد ولی زیاد واضح نبود با کلی عشق رفته بودم اما بازم دکتر سونو ننوشت و گفت نیازی نیست چند بار گفتم سونو نرم گفت نیازی نمیبینم شاید دو هفته دیگه بنویسم برات...با خودم کنار اومدم که دیدن روی ماه پسرم سوپرایزی میشه برام و باید تا روز ت...
21 تير 1394

تابستون دوست داشتنی من

هیچ وقت تابستون رو دوست نداشتم بهار که می اومد ناراحت میشدم که که تابستون نزدیکه از این همه گرما کلافه میشم و برعکس همه مردم من تو این فصل انرژی ندارم و بیشتر کسلم  ولی به جاش زمستون سرحال ترم و بیشتر دوست دارم برم بیرون...ولی امسال تابستون رنگین تر و زیباتر از همیشه است عاشقانه این روزا رو میگذرونم اخه دلبند مامان قرار تابستونی باشه و تابستون گرم رو برام دوست داشتنی کنه و شهریوری خاطره انگیز رو برام رقم بزنه...یکی یکدونه داداشم شهریوری بود حالا مانیادی مامان هم شهریوری شد و این ماه رو برام دوست داشتنی ترین ماه سال کرد ...به مانیادی قول میدم به خاطر اونم شده تابستون رو دوست داشته باشم هرروز پسرم رو ببرم دریا تا اب بازی کنه یا...
3 تير 1394
1